معرفی آهنگ های افسانه هستی ـ جنوبی ـ خواب نما
ترانه افسانه هستی ( کمیاب ) : ترانه ای شاهکار و بی نظیر که پیشنهاد میکنم حتما آنرا گوش کنید .
آهنگساز : لقمان ادهمی
ترانه سرا : تورج نگهبان
تنظیم کننده : ...
گذشت افسانه ی این عمر کوتاه ، نشد کس از دل تنگ من آگاه
تو را همراه می دانستم افسوس ، تو هم بودی رفیق نیمه ی راه
تا دیار نیستی راهی نمانده ، در سرای سینه جز آهی نمانده
حاصلی از عمر کوتاهی نمانده
به دریای طوفانی زندگانی ، شکسته چرا زورق مهربانی
در این شهر سر تا به دامن خموشی ، بیا مردم از دوری مهربانی
خدایا فراموشیم ده ، لب بسته خاموشیم ده
چه حاصل ز هشیاری دل ، تو مستی تو مدهوشیم ده
خدایا چه می شد که دستی ، ز من این محبت بگیرد
دل با همه مهربونم ، در این سینه روزی بمیرد
خدایا فراموشیم ده ، لب بسته خاموشیم ده
چه حاصل ز هشیاری دل ، تو مستی تو مدهوشیم ده
دانلود ترانه افسانه هستی (لینک کمکی)
ترانه جنوبی ( کمیاب ) : یکی دیگر از جاودانه های ستار
آهنگساز : منوچهر چشم آذر
ترانه سرا : مسعود امینی
تنظیم کننده : ...
تو مث غروب ده ساده و ساکت و غریبی
مثل بارون پر نعمت ، مثل راهب نجیبی
من دل خسته ی عاشق به تو لبریز نیازم
تو برام بمون تا من ، خونمو تو دهت بسازم
تو پر از خواستنی هستی ، مثل ده دیدنی هستی
تو برام قشنگ ترینی ، تو پناه آخرینی
من و تو رابطمون مثل هوا با تن برگه
تنامون عاشق موسیقی بارون و تگرگه
تو و من یه همصدای عاشقیم ، اجنبی نیستیم
ترس بی تو زنده بودن برا من وحشت مرگه
تو پر از خواستنی هستی ، مثل ده دیدنی هستی
تو برام قشنگ ترینی ، تو پناه آخرینی
اهل هر مذهب و مسلکی مرامت خوبه
تو اصالتت سجل نخل سرسبز جنوبه
برگ شمشادی و بوت ، عطر گل محمدی
آرزوم موندن با تو ، همه ی صبح و غروبه
تو پر از خواستنی هستی ، مثل ده دیدنی هستی
تو برام قشنگ ترینی ، تو پناه آخرینی
دانلود ترانه جنوبی (لینک کمکی)
خواب نما ( کمیاب ) : ترانه ای شاهکار که فوق العاده زیباست .
آهنگساز : تورج شعبانخانی
ترانه سرا : سعید دبیری
تنظیم کننده : ...
تویی که اومده بودی از همیشه
روی بیگانه نداری ، گفتم این اومده خویشه
رمز و راز زندگیمو هر چی بود خوندم و خوندم
هر چی داشتم و نداشتم زیر سقف تو نشوندم
من با نبض تو زمان عمرمو اندازه کردم
در قلبمو برای غم تو دروازه کردم
تویی که چشم تو آورد مونسی واسه یه دلتنگ
شب و روز خالی من نشه تکرار یه آونگ
اومدی که زیر یک سقف بهترین جفتو بسازی
هر چی داری و نداری توی این قصه ببازی
من ساده باورم شد ، که تو بن بست تویی راهم
همه شعرامو تو دیدم ، پیش شعرام روسیاهم
بعد من هر کسی روزی ، من غمزاده رو پرسید
بگو عاشقی تو قعر پیله ی سادگی پوسید
بگو مرد ساده ای بود ، تکیه داد به پشتی باد
عشقو سنگواره ندید و به نماز آینه ایستاد
بنویس تو قصه نامه ت شاعری با تو درخشید
از تو بود و به تو آخر نفس شعرشو بخشید